مثبت درمانی

مثبت درمانی

مثبت نگری یعنی شکر دایمی
مثبت درمانی

مثبت درمانی

مثبت نگری یعنی شکر دایمی

همه چیز مثبت است

در یک دیدگاه کاملا ضد دیدگاه رایج ، خوب دقت کنیم همه چیز بر عکس می شود.


در دیدگاه رایج خدا ابژکتیو و دیدنی نیست بلکه آنچه واقعیت دارد ماده است و خداوند مفهومی ذهنی است . دنیا واقعیت است و حقیقت چیز دیگری است .

اما در یک دیدگاه عرفانی ، بویژه ابن عربی مطرح می کند خداوند تنها واقعیت است و غیر خدا همگی ذهنی و درونی هستند. 

واقعیت مثبت است خدا خیر و زیبایی و دانایی است

نفس چکار می کند؟هر روز شر و بدی و زشتی تولید می کند و عبادت ما هم این است که هر شب با آب توبه و بازگشت به فطرت الهی درونمان را پاک کنیم و تا در آینه ی دل خدا را ببینیم خوبی ببینیم و زیبایی .


دیدن هر عیبی در جهان قطعا عیب ماست و خوبی ها از خداست

اگر سی درصد دنیا را روشن می بینیم یعنی هفتاد درصد کوری داریم

اگر هشتاد درصد جهان را روشن می بینیم یعنی چشم دل ما بیست درصد بسته است

هر نقطه ی تاریک در دل ما بخشی از جهان را تاریک می کند.

نفرت و دلخوری یعنی نقطه ای تاریک در دل انسان

کسی که دنیا را تاریک می بیند و غصه دار است قطعا بیمار است و چشم دل او و روان او  بسته است و درمان این است که چشم دل باز شود و حجاب ها برداشته شود.

______________

براداران و خواهران در این دیدگاه همه فرشته اند بلااستثناء و ما در شهر فرشتگان زندگی می کنیم و اگر دیوصفتی می بینیم نشانه ی بیماری قلبی ماست نشانه ی این است که عینک دودی زده ایم و دود می بینیم.

پ.ن:این مسائل برای زندگی شخصی است و در اجتماع صادق نیست انسان وقتی در خلوت به این دیدگاه برسد به شادی می رسد به بهشت می رسد .

متهم اصلی

اگر از من بپرسند بزرگترین هدیه و نعمت خدا بتو چی بوده قطعا جواب میدم یک آیه از قرآن !!!!!! 

 

یه شب بحرانی داشتم به کارمندانم تو دلم ناسزا می گفتم چرا که دسته جمعی توطئه کرده بودند و مسئول حراست تلفنی مرا تهدید به اخراج و فرستادن پرونده ام به مقامات بالاتر بود خدا می داند دنیا یه دفعه تاریک شد و شب تنها در اطاقم بودم و زوزه ی  شغال ها و سکوت شب و افکار منفی به مغزم هجوم می آوردند و چهره ی کارمندان در ذهنم رژه می رفتند و من دائم به دید متهم به آنها نگاه می کردم و آنها را مسبب مصیبت بزرگی که به من وارد شده بود می دانستم ...  

در زمان دانشجویی یک آیه ذهنم را مشغول می کرد و نمی فهمیدم که واقعا عمق معنای آن چیست این آیه این بود :

 مَّا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِکَ (نساء 79) 

هر چه از خوبیها به تو مى‏رسد از جانب خداست و آنچه از بدى به تو مى‏رسد از خود توست  

 

اما در آیه ی قبل می فرماید: قُلْ کُلًّ مِّنْ عِندِ اللّهِ  

هر دو چه بدی و چه خوبی از نزد خداست  

 

آن شب نفسم دائم دیگران را متهم می کرد و از طرف دیگر این آیه می گفت که آنها هیچ کاره اند و متهم خود نفس است و یا به تعبیر آیه ی قبل متهم خداست و بدی ها هم از طرف اوست تا بالاخره در آن شب که تا صبح بیدار بودم آیه ی قرآن بر نفسم غلبه کرد و همه ی کارمندان را بخشیدم و به آرامش رسیدم. 

 

دیگران را ببخش نه تنها به خاطر این که آن ها سزاوار بخشش اند ، بلکه به این خاطر که تو سزاوار آرامشی  

 

و باور کنیم که تغییر ذهنیت معجزه می کند و فردای آن روز ورق برگشت و معجزه شد و من بدترین ،شدم بهترین فقط با یک اتفاق ساده که محصول تغییر ذهنیت من بود و آن آیه ی شگفت انگیز کیمیاگری کرد و در ذهنم همه ی منفی ها مثبت شدند و در عالم واقع هم اثر کرد و بدون شک تغییرات درونی میتواند حوادث بیرونی را دگرگون و معجزه کند.

تسلیم

در جهان همه چیز طبیعی است این جمله یعنی خدا را دیدن حتی غیر طبیعی هم طبیعی است. 

چرا درون ما جنگ بر پاست؟

زیرا می خواهیم با چیز های غیر خوشایند بجنگیم! 

اما غافلیم که نظام عالم همیشه اوکی است و ناخوشی هم جزئی از خوشی است برای خوش بودن باید ناخوشی را قبلا تجربه کنیم.  

اگر ما قبلا مرگ را تجربه نکرده بودیم الان معنای زندگی را نمی فهمیدیم.  

و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون  

عبادت تنها با شناخت معنای واقعی پیدا می کند و انسان زیاد درکار خدا دخالت نمی کند . ما وظیفه داریم دعا و درخواست کنیم اما وظیفه داریم همزمان هیچ درخواستی نداشته باشیم و خواهان آنچه نمی خواهیم باشیم. 

بخواهیم آنچه نمی خواهیم و بخواهیم آنچه می خواهیم !!!! 

 این یعنی تسلیم شدن و عدم تسلیم شدن !!! 

مگر می شود ؟؟؟ 

بله 

بیماریم تا مادامی که دعا می کنیم و خداوند به ما سلامتی نداده از بیماری لذت ببریم و هرگاه خداوند ما را شفا داد از سلامتی و بهبودی لذت ببریم  

و این یعنی خوش بودن در همه ی احوالات و شکر دائم 

شروع بیماری

نقطه ی شروع بیماری در ذهن است. یعنی انسان وقتی دید منفی به بیماری داشته باشد دچار بحران می شود و این بحران و آشفتگی ذهنی شروع عذابی دردناک است. 

مثلا وقتی می خواهند کسی را اعدام کنند و بالای دار ببرند و به او اعلام می کنند سحرگاه جمعه ی آینده به دار آویخته خواهی شد و فرد لحظه به لحظه عذاب می بیند و لی شخص دیگر می خواهد خودکشی کند و اشتیاق شدید به ترک دنیا دارد حال به هر علتی و این فرد تا موقع دارآویختن هیچ عذابی نمی بیند .  

لذا مشکل اصلی تا لحظه ی اعدام در ذهن است و ترس و دلهره انسان را می کشد و می خورد و می سوزاند. 

لذا میتوان به عبارتی گفت که شروع بلا از ترس ذهنی است. و نخواستن آنچه در جریان است و حتی اگر ترس را هم بخواهیم و تسلیم آن شویم باز رنج ما کم می شود.

مثبت درمانی

هوالشکور  

 

در دیدگاه عرفانی انسان باید همیشه شاکر باشد و خداوند را ستایش کند و منفی نگری میتواند ضد عبودیت خداوند باشد یعنی یک انسان بدبین در آن لحظه ی بدبینی شیطان نگر و در حال گناه است. حتی خود گناه را منفی دیدن میتواند گناهی دیگر باشد. 

الذی احسن کل شی خلقه  

 

قرآن می فرماید خداوند همه چیز را زیبا و نعمت آفریده اما انسان نعمت را نقمت می بیند و لذا بیش از ۳۰ بار در سوره ی الرحمن می فرماید فبای الاء ربکما تکذبان ؟؟ پس چرا نعمت های خدا را انکار می کنید ؟؟؟ 

 

نکته ی مهم  

 

دقت کنیم که خود منفی نگری هم میتواند نوعی مثبت نگری باشد اگر سودمند باشد. مثلا ما اگر بیماری و بلا را مثبت ببینیم احساس بی نیازی از خدا می کنیم و شاید غرور ما را بگیرد و لذا باید منفی ببینیم تا رو به خدا بکنیم و رابطه ی ما با خدا مستحکم شود.  

لذا امور منفی و حتی نگرش منفی وقتی هدف دار باشد ارزش محسوب می شود.